در آستانه دهه اول محرم الحرام ، ماه حزن و اندوه آل الله و دهه امربه معروف و نهی از منکر هستیم ، لذا بر آن شدم تا نگاهی به این فریضه بزرگ الهی داشته باشیم.
دو فریضه ای که در اوج غربت اند و بعضاً قربانی تساهل و تسامح ؟؟!
پس از سالها مظلومیت آمران و ناهیان در جامعه اسلامی ، بالأخره نمایندگانی از مجلس شورای اسلامی ، آستینی بالا زده و طرح حمایت از این مبازران و جهادگران دین خدا را ارائه و قانون کرذنذ تا مایه دلگرمی آنان شود.اگر چه بسیار دیرهنگام بوده ولیکن در خور تحسین است.
راستی ؛ مگر امر به معروف و یا نهی کردن از انجام یک منکر توهین و یا تحقیر مخاطب است که بعضاً با واکنش های تندی مواجه می شویم ؟! چرا ؟
یا آمر و ناهی مراتب و چگونگی و فن انجام این مهم را نمی داند و یا مخاطب ، فرهنگ مواجهه با دوست را !
بی شک آمر و ناهی علاوه بر صیانت از حدود الهی ، بسان آیینه ای تمام نما ، سعی در ارائه تصویری شفاف و روشن از زشتی یک عمل منکر و یا ترک معروفی را به مرتکب دارد که در این صورت اگر به درستی ایفاء گردد مرتکب باید سپاسگزار او هم باشد زیرا درد شنیدن یک تذکر دلسوزانه به پاک ماندن و آلوده نشدن فرد می ارزد همانگونه که درد آمپول یک پزشک به نجات بیمار از رنج و یا مرگ انسان ... ؟!
در جامعه اسلامی باید این فرهنگ ایجاد شود که آمر و ناهی را ناجی بدانیم نه مهاجم ؟ خیر خواه خود بدانیم و نه دشمن ؟ آیینه ی صلاح خویش بپنداریم و نه آیینه دق ؟
یعنی با آغوش باز پذیرای آن باشیم که در پی سلامت نفس ، دین ، اجتماع و عقبایمان است .« المومن مرآت المومن»
از طرفی هم ، آمر و ناهی باید در مقام یک پزشک معالج به درمان بیمار معنوی خویش برآیند و با سعه صدر ، واقعاً در پی اصلاح امور باشند که در این صورت هوای نفس منزلتی ندارد و نیکوست در برابر بی قراری بیمار خویش ، صبور باشد تا مقاومت منفی ایجاد نگردد.
برای هردو بخش ، آموزش و آگاهی بخشی ضروری است و این وظیفه دستگاه های فرهنگی کشور است .
و اما آنجا که ترک معروف و ترویج و اشاعه منکر از روی عناد با جامعه اسلامی است ، قضیه متفاوت است . یقیناً هزینه هایی هم دارد که مسلمان نباید از آن مضایقه کند زیرا بزرگ آمر و ناهی عالم ، حضرت اباعبدالله الحسین (ع) بیشترین هزینه ها را در این راه پرداخت ! از جوان رشیدش حضرت علی اکبر (ع) گرفته تا طفل صغیرش حضرت علی اصغر (ع) و نیز برادر و دیگر اهل بیت طاهرینش و اصحاب با وفای خویش !؟
آری ؛ امر به معروف و نهی از منکر هزینه دارد و برای خدا هر هزینه ای جا دارد ، به طوری که حضرت زینب کبری (س) فرمودند : ما رأیت الا جمیلاً
امید که با تأسی از سیره ی معصومین ( علیهم السلام ) در انجام درست این فرایض بزرگ الهی موفق باشیم. ان شاء الله
اسباب خلقت ، حجج الهی بر روی زمین ؛ در استمرار نبوت ظهور یافتند تا بشر در ظلمت گرفتار نشود و همواره بدینوسیله از حضرت باریتعالی کسب فیض نماید.اما متأسفانه ناسپاسی ها موجب عروج آنان یکی پس از دیگری شد !
25 سال خانه نشینی اولین حجت خدا حضرت علی (ع) و نهایتاٌ شهادتش در محراب مسجد کوفه ، صلح تحمیلی امام مجتبی (ع) و مسمومیت توسط همسر و همینطور شهادت یکی پس از دیگری 11 حجت الهی حاکی از قدرناشناسی امت هایی است که به ظاهر سلم لمن سالمکم و حرب لمن حاربکم می گفتند !
در پیچیده ترین نوع ستم ها بر آل الله یعنی خلق فاجعه عاشورای 61 ه.ق می بینیم که امام حسین (ع) برای کشف حقیقت از پس پرده نگارش قریب به 18000 نامه ، نماینده و سفیری به سوی کوفیان می فرستد تا بررسی کند آیا این اعلام آمادگی عمیق و از دل است یا سطحی و احساسی !؟
بر این اساس حضرت مسلم بن عقیل (ع) را به سوی کوفیان فرستاد و پس از آن بیعت بزرگ ، حضرت را از اقبال کوفیان باخبر ساخت ولی دیری نپایید با تب لحظه آزمون ، همه بیعت شکستند و قلم ها نیزه و شمشیر شدند !!
خداوند تبارک و تعالی آخرین حجتش را ذخیره نگه داشته تا به اهلش برساند.قریب به 12 قرن از آزمونهای متعدد امت های عصرش می گذرد و هنوز عمق ارادت ها ناپیداست ! و این یکی از مظلومیت های بزرگ امام عصر روحی فداه است که از جدش امیرالمؤمنین علی (ع) نیز مظلومتر است ؛ چرا که آنحضرت 25 سال خانه نشین شد ولی این فرزند بزرگوارش 1180 سال است که پرده نشین شده است !!
بگذریم ، ولی فقیه سفیر ویژه امام زمان (عج) است تا میزان ارادت امت به حضرتش سنجیده شود و اگر قول و فعل مان در بیعت تثبیت شود زمینه ظهورش فراهم خواهد شد. ان شاء الله
بیاییم مسلم زمان را با معرفت دریابیم ،اگر طالب حجت خداییم ؟!
مجازات قصاص با حقوق بشر تطابق دارد یا تنازع ؟
بشر همانند سایر مخلوقات اثر و آفریده خالق تبارک و تعالی است که پس از دمیدن روح در کالبد آدم ابوالبشر ، خداوند متعال به خود احسن گفتند « فتبارک الله الاحسن الخالقین »
بدون تردید بشر هم دارای حق و هم تکلیف است و حقوق را آنگونه که شایسته و شأن مخلوق است کسی بهتر از خالق نمی داند زیرا اوست که اثرش را به نظم در آورده و نیک می داند برای تداوم و حفظ این نظم چه الزامات و ملاحظاتی باید داشت !
خداوند قصاص را هم حق و هم تکلیف مقرر فرمود تا به عنوان حق مجنی علیه از جانی مطالبه و به عنوان تکلیف نیز برای حفظ سلامت و امنیت جان سایر ابناء بشر مورد استفاده قرار گیرد.که این از طریق تنبّه جامعه میسر خواهد شد. از طرفی پیشرفت روز افزون جوامع بشری دایره حقوق بشری را موسّع گردانیده و برخی از ایده پردازان به ویژه غربی ها گاها قصاص را عامل خشونت و ناقض حقوق بشر معرفی می کنند ؟!!
در این مقاله در پی آنیم که آیا مجازات قصاص با حقوق بشر تطابق دارد یا تنازع ؟
وضعیت اعدام در کشورهای اسلامی
کیفر مرگ همواره یکی از مجازاتهای اصلی در قوانین کشورهای اسلامی بوده است. این کشورها با بهرهگیری پیوسته از این کیفر، به اجرای علنی آن میپردازند. بر پایه آمارها، در سال 1999 دستکم 103 حکم اعدام در عربستان سعودی برای جرمهایی چون قتل عمد، تجاوز جنسی و قاچاق مواد مخدر اجرا شد. موافقان و مخالفان اعدام سالهاست که نظرات خود را در این باب منتشر میکنند و هر نظام قضایی با توجه به مقتضیات جامعه خود یکی از این دو نظر را میپذیرد. اندیشمندانی چون بکاریا آن را مخالف نظریه قرارداد اجتماعی میدانند اما بنتام، روسو و منتسکیو با وی هم عقیده نیستند. در حال حاضر در قوانین جزایی کشور ما این مجازات پذیرفته شده است .
نگاهی به مجازات اعدام در آمریکا با یافته های مرکز مطالعات راهبردی ایالات متحده (دیدبان آمریکا):
از زمان احیای مجازات اعدام در آمریکا در سال 1976، در مجموع تا کنون بیش از 494 تن در این کشور اعدام شده اند و تعداد دیگری نیز هم اکنون در انتظار این مجازات در زندان به سر می برند. برا اساس گزارش عفو بین الملل که به تازگی منتشر شده است، ایالات متحده تنها کشور در قاره آمریکا است که هنوز مجازات اعدام را اجرا می کند. بر اساس این گزارش در سال 2012، 43 تن در این کشور اعدام شده اند که در سال گذشته نیز همین تعداد اعدام شده بود. همچنین در سال 2012، 9 ایالت در ایالات متحده آمریکا مجازات اعدام را اجرا کرده اند در حالی که در سال قبلش در 13 ایالت اعدام صورت گرفته بود.
سه چهارم اعدام های سال 2012 میلادی تنها در 4 ایالت شامل تگزاس با 15 اعدام، آریزونا با 6 اعدام، و اوکلاهما و میسی سی پی اجرا شده است. تهیه کنندگان این گزارش در مورد از سرگیری مجازات اعدام در برخی از ایالات آمریکا ابراز تأسف کردهاند. هم اکنون در این کشور 17 ایالت مجازات اعدام را غیرقانونی اعلام کردند.
در ایالات متحده آمریکا برای اعدام در ایالتهای مختلف از پنج روش عمده زیر استفاده میشود: تزریق مواد سمی، صندلی الکتریکی، گاز مرگبار، جوخه آتش و طناب دار.
در بعضی ایالتها از چند روش برای اعدام استفاده می شود و محکوم به اعدام می تواند از بین روشهای فوق یکی را انتخاب کند. اعدام بوسیله تزریق مواد سمی، روشی راحت و بدون درد است که در اکثر ایالات استفاده می شود. ایالت نبراسکا تنها ایالتی است که برای اعدام از تنها یک روش استفاده میکند و آن اعدام بوسیله صندلی الکتریکی است.
منبع:روزنامه حمایت91/05/16 نوشته شده توسط ابوالقاسم شم آبادی
مواد قابل بررسی و تطبیق از منشور ملل :(نتیجه گیری نگارنده )
مادهی 1:تمام افراد بشر آزاد زاده میشوند و از لحاظ حیثیت و کرامت و حقوق با هم برابرند. همهگی دارای عقل و وجدان هستند و باید با یکدیگر به سانِ تنِ واحد رفتار کنند.
مادهی 3 :هر فردی حق زندهگی، آزادی و امنیت شخصی دارد.
هر شخصی که به بزهکاری متهم شده باشد، بیگناه محسوب میشود تا هنگامی که در جریان محاکمهای علنی که در آن تمام تضمینهای لازم برای دفاع او تأمین شده باشد، مجرم بودن وی به طور قانونی محرز شود. 2. هیچ کس نباید برای انجام دادن یا انجام ندادن عملی که در موقع ارتکاب آن، به موجب حقوق ملی یا بینالمللی جرم شناخته نمیشده است، محکوم شود. همچنین نباید هیچ مجازاتی شدیدتر از مجازاتی که در موقع ارتکاب جرم به آن تعلق میگرفت، دربارهی کسی اعمال شود.
مادهی 8 :هر فردی در برابر اَعمالِ ناقض حقوق اساسی اعطا شده به او توسطِ قانون اساسی یا قوانین دیگر، حق احقاقِ عملیِ حقوقِ خود را از طریقِ دادگاههای ملی صالح دارد.
نتیجه گیری ( با مقایسه مواد 1 ، 3 و 8 منشور ملل با قانون مجازات اسلامی در مبحث قصاص ) :
ماده 1 منشور ملل اعلام میدارد « تمام افراد بشر ... از لحاظ حیثیت و کرامت و حقوق با هم برابرند عقل و وجدان هستند و بایکدیگر به سان تن واحد رفتار کنند »
حال سؤال اساسی این است ؛ اگر فردی از این افراد عاقل و دارای وجدان ، حقوق دیگری را تضییع کرد مستحق چه نوع رفتاری است ؟
در ماده 3 همین منشور آمده « هر فردی حق زندگی ، آزادی و امنیت شخصی دارد ... »
اگر حق زندگی یک فرد از افراد بشر در جامعه سلب شود ، امنیت شخصی اش سلب شود ، با سالب حیات غیر چه باید کرد؟آیا این سالب حیات غیر باید تشویق شود ؟!! اگر چنین فردی مجازات نشود ، چه خواهد شد؟!! آیا دیگر در جامعه ، روی خوش و امنیت را خواهیم دید ؟! یک عده ظالم و زورگو از دم تیغ قدرت ظالمانه ی خویش ، افرادی بی گناه را می گذرانند و این دقیقاً ناقض و خلاف مواد 1 و 2 منشور ملل است !
طبیعتاً همانگونه که به خوبی در ماده 1 آمده افراد بشر همگی دارای عقل و وجدان هستند ، عقل سلیم حکم می کند که سالب حیات دیگری باید مجازات شود و این مجازات در ماده 3 منشور ملل مورد تأیید و تصدیق قرار گرفت که « .... نباید هیچ مجازاتی شدید تر از مجازاتی که در موقع ارتکاب جرم به آن تعلق می گرفت ، در باره ی کسی اعمال شود . » از این بخش از ماده 3 به درستی می توان یافت که منشور ملل مجازات متناسب با جرم را صحیح و منطقی و عقلایی می داند و در ماده 8 ، « حق احقاق عملی حقوق ناقض شده فر فردی را از طریق دادگاه های صالح برای ستم دیده محترم می شمرد » و بدیهی است اولیاء دم در موضوع سلب حیات به طریق اولی از این حق برخوردار خواهند بود.
در قانون مجازات اسلامی مصوب سال 1392 ماده 290 ، مرتکبی را که دارای عقل است و با انجام کاری قصد ایراد جنایت بردیگری را دارد ، عمل اورا جنایت عمدی محسوب نموده است ، زیرا عمد وقصد از عاقل حادث می شود . در این ماده 4 قسم از جنایت عمدی را تعریف کرده و در هر 4 قسم به رکن قصد ، حصول مقصود (نتیجه) ، عمد و نوع عمول ارتکابی منجر به جنایت ، علم و آگاهی نسبت به عواقب عمل ارتکابی ، توجه شده که تماماً دلالت بر جنایت عمدی دارند .
این ماده در واقع متضمن اجرای ماده 3 منشور ملل است که حق زندگی ، آزادی و امنیت شخصی افراد جامعه محفوظ و محترم شمرده شود.
در تفسیر ماده 8 منشور ملل ، ماده 365 ق . م . ا آورده که هرفرد در برابر اعمال ناقض حقوق اساسی اعطاء شده به او توسط قانون اساسی یا قوانینی دیگر (یعنی مجنی علیه ) حق احقاق عملی حقوق خود را از طریق دادگاه های ملی صالح دارد ، که ماده 365 ق . م . ا بیان می دارد مجنی علیه در قتل و جنایات عمدی ، پس از وقوع جنایت و پیش از فوت می تواند از حق قصاص گذشت کرده و یا مصالحه نماید و در ماده 381 ق . م . ا مجازات قتل عمدی را منوط به تقاضای ولی دم و وجود سایر شرایط مقرر در قانون نموده است و در ماده 421 همین قانون تأکید شده هیچ کس غیر از مجنی علیه یا ولی او حق قصاص مرتکب را ندارد و اگر کسی بدون اذن آنان او را قصاص کند ، مستحق قصاص است. این مواد و دیگر مواد مشابه در قانون ، در حقیقت مؤید همان ماده 8 منشورملل است که حق احقاق عملی حقوق از دست رفته را به ستم دیده می دهد و آن شخص می تواند گذشت کرده ، مصالحه و یا قصاص نماید.
در باب گذشت از قصاص ، مشوق های زیادی در دین مبین اسلام آمده است . در ق . م . ا نیز مواردی بازدارنده برای قصاص (منبعث از آیات الهی ) آمده تا شاید مجازات قصاص به حداقل ممکن برسد . مثلاً در ماده 423 ق . م . ا آمده اگر بعضی از صاحبان حق قصاص ، خواهان دیه باشند یا از قصاص مرتکب گذشت کرده باشند کسی که خواهان قصاص است
باید نخست سهم دیه دیگران را (درصورت گذشت آنان به مرتکب و درصورت درخواست دیه) به آنان بپردازد . یعنی یک مانع بازدارندگی برای خواهان قصاص دراین ماده آمده تا شاید به نوعی موافقان قصاص را نیز به موافقان گذشت وعفو تبدیل نماید.
پر واضح است که ق . م . ا درحالی که متضمن حق حیات افراد جامعه است و به درستی ازحق افراد بشرحمایت و ضمانت می کند درپی تغییر ماهیت انتقام جویی به مصالحه وگذشت ولیکن بااحترام به حق مسلم مجنی علیه است.
همانگونه که آمده تا این بخش ازمقایسه ها ، هیچ گونه منازعه ای بین قانون مجازات اسلامی با منشورملل وجود ندارد. زیرا مجازات متناسب باجرم درماده 3 منشور مورد پذیرش واقع شده وقصاص مجازات متناسب با جرم قتل است و در بحث اینکه بایستی مراعات موضوع عدم شدت مجازات بشود (هیچ مجازاتی نبایدشدیدترازمجازاتی که درموقع ارتکاب جرم به آن تعلق می گرفت ، درباره کسی اعمال شود.) ماده 436 درمورد کیفیت اجرای قصاص بیان می داردکه قصاص نفس فقط به شیوه های متعارف، که کمترین آزار رابه قاتل می رساند جایزاست.
و لذا قصاص از ملازمات حقوق بشر است و هیچ گونه تعارضی باحقوق بشر ندارد بلکه حق افراد بشر است . اما آنچه درجنجال های رسانه های غربی علیه قصاص می آید بازی سیاسی است و این جنجال های سیاسی ناقض حقوق بشرندکه در پی نادیده انگاشتن ماده 3 و8 منشور ملل که خودشان تدوین و تأیید نمودند ، هستند. درصورتی که قصاص قبل از هر چیز عامل بازدارنده برای تضمین حق حیات افراد بشر و ثانیاً حق مسلم مجنی علیه برای احقاق حق تضییع شده است.
ماه ، روشنی بخش و آرامش بخش و امید آفرین است.با ماه گمراه نمی شوی زیرا نور ، هدایتگر است و شب را رام می کند .ماهواره اسم قشنگی است یعنی چیزی که بسان ماه ، آدم را به ساحل آرامش می رساند ، امید بخش و روشنایی بخش ظلمت هاست ؟!
چقدر با مهارت این نام را برگزیدند !
ماهواره را برای خدمت به بشریت !! خصوصاً جهان اسلام و به ویژه شیعیان اختراع کردند ؟! البته غلط است که بگوییم تکنولوژِی مطلقاً مضرّ است ولیکن باید دید هدفش ، محتوایش و مخاطبش چگونه انتخاب میشود ؟!آیا به فرهنگ و علم لازم برای بهره برداری درست از آن دست یافته ایم که میزان دوز مصرف آن را به فرض که داروی شفابخش !! است ، تشخیص دهیم ؟
نکته دیگر اینکه چه چیزهایی از آن طریق به مخاطب منتقل میشود؟ از برون ده آن چه میزان اکسیژن (مطلوب ) و چه میزان آن منو و دی اکسید کربن (خفه کننده) است ؟ چه چیزهایی را برای خودشان فیلتر می کنند ؟ بر عکس چه چیزهایی را برای ما فیلتر و اجازه دسترسی به آنها را نداریم ؟؟ چرا اجازه پخش برنامه های نه چندان قوی شبکه های ایرانی را در جامعه خودشان نمی دهند و صداوسیمای ما را تحریم می کنند و آنگاه شبکه های فارسی زبان هر روزه قارچ گونه می رویند ؟ این دلسوزی از سر چیست ؟
استکبار از هر روزنه ای برای ضربه زدن به جامعه اسلامی و البته اسلام ناب بهره می گیرد . اسلامی که در برابر ریختن خون زنان و کودکان بی گناه غزه ساکت است و برای وحشیگری های گروهگ خبیث و مولود رژیم غاصب صهیونیستی یعنی دولت اسرائیلی عراق و شام « داعش » هورا می کشد ! نه تنها برای استکبار مزاحم و مضرّ نیست بلکه مفید و مطلوب است .
و لذا ماهواره را روانه خانه ها کردند تا بر اساس تئوری وزغ ، ماهواره را به گاهواره برای خواباندن جامعه اسلامی مبدل سازند !
وزغ را اگر روی یک شعله اجاق گاز ، در معرض حرارت شدید و مستقیم قرار دهند فوراً بیرون می پرد ، چون حسّ بالایی دارد ولیکن اگر شعله را بسیار کند نمایند ، آرام میگیرد و چون با حرارت خو یافت ، کم کم شعله را زیاد تر میکنند تا جایی که وزغ کاملاً می پزد ولی پرشی را شاهد نیستیم ، زیرا آرام آرام پخته میشود !
امروزه دشمن از حس قورباغه ای علیه بنیان فکری ، اعتقادی و خانوادگی مسلمین استفاده می کند و برخی با این آرام پزی عادت کرده اند ولی آثار شوم و آسیب های استفاده از شبکه های ماهواره ای در تمام ابعاد زندگی بشری کاملاً هویداست !
ریشه مفاسد اجتماعی و ... از آموزه های شیطانی ماهواره هاست که همچون مار خوش خطّ و خالی چشم همه کودکان را به خود جلب و دل هایشان را ربوده است. هر ضلالتی را از شبکه های ماهواره ای منتشر می کنند و ما خوش باورانه چراغ راه هدایت خویش می دانیم !؟!
آری ؛ ماهواره ، آرام بخش است و لیکن از جنس قورباغه ای !! خواب آور است ولی خوابی که بسیار طولانی و یا بیداری ندارد و اگر بیدار شوی ، سرمایه ات را غارت زده می یابی !
رشد طلاق ! کاهش میزان ازدواج ! افزایش سن ازدواج ! بی حجاب و بی عفتی ! رخت بربستن غیرت و حیا ! قتل و غارت و .... تنها بخش کوچکی از ترکش های این بمب فرهنگی است که در پشت بام خانه ها منفجر می شود!
کمی تأمل کنیم تا ببینیم ماهواره است یا مار واره ؟ حیاتبخش است یا کشنده ؟ سعادت آور است یا ضلالت ؟و ....
28 روز است که با حمایت شیطان بزرگ ، آمریکای جنایتکار و انگلیس خبیث و در سایه سکوت مجامع ابزار دست استکبار ؛ مجامع به اصطلاح بین المللی مدعی حقوق بشری که جز نوکری و سر سپردگی محض به آمریکای جنایتکار ، عایداتی برای بشریت نداشته اند ؛ از جمله شورای به واقع ضد حقوق بشر سازمان ملل ، دبیر بی کفایت و بی مسئولیت سازمان ملل ، شورای ضد امنیت و کلید شرارت پیشگی استکبار یعنی شورای به اصطلاح امنیت سازمان ملل ؛ رژیم غاصب ، جانی و کودک کش صهیونیستی که در عرصه نظامی به شدت خفیف ، ذلیل ، حقیر و زبون گردید به جان زنان و کودکان بی پناه غزه مظلوم افتاد و با انواع بمب ها و سلاح های ممنوعه آنان را به خاک و خون می کشد. البته همه می دانند و می دانیم که این جنون شیطانی متأثر از شکست های مفتضحانه جبهه استکباری در سوریه ، عراق ، لبنان و هم اکنون نیز در غزه قهرمان است و الا با همه حماقت و خباثتی که دارند به یفین می دانند که کودک کشی توجیهی ندارد !! ، البته باید دیوانه تر هم بشوند زیرا ضرب شصت رزمندگان اسلام ، ویرانگر بنیان عنکبوتی همه سرمایه استکبار در منطقه خاورمیانه ، یعنی اسرائیل کودک کش خواهد بود.اگر در جنگ 33 و 22 روزه برخی از شهرهای رژیم اشغالگر قدس هدف اصابت موشک های رزمندگان اسلام بود ، در جنگ اخیر تمام نقاط این مولود منحوس و پلید استکباری در تیررس موشک های حماس قهرمان قرار گرفته و گنبد پوسیده آهنین ، تسلیم اراده فولادین حماس سرافراز گردید و در محور زمینی حتی یک قدم قدرت پیش روی نداشتند !
در عرصه دیپلماسی عمومی نیز موج نفرت جهانی نسبت به کودک کشی این رژیم خبیث ، به یک سونامی بنیان برافکن تبدیل شده که برسر استکبار جهانی فرود آمده است. روز قدس که یادگار ماندگار امام راحل عظیم الشأن است افکار عمومی جهان را به باتلاقی برای دولت نامردان آمریکایی ـ انگلیسی که ملعبه دست رژیم منفور ، سفاک ، قاتل و کودک کش اسرائیل شدند، تبدیل کرده است.
برخی از سران بی عرضه دول عربی که از ترس سربازان ترسوی صهیونیستی !! ، موش صفت به لانه خفت بار خود خزیده اند از این باتلاق نفرت انگیز جهانی در امان نخواهند بود و بدانند ادامه همراهی با شیاطین ، آنان را نزد ملت های آزادیخواه جهان به ویژه امت اسلامی زبون تر خواهد کرد ، زیرا حمایتشان از گروهک خبیث داعش برای خون ریزی در کشورهای اسلامی و سکوتشان در برابر کودک کشی در غزه ، سر سپردگی حتم و قطع آنان را به استکبار جهانی بیش از پیش به اثبات می رساند ؛ لذا بهتر است بیش از این موجبات رسوایی خویش را فراهم ننمایند و از پیله بی غیرتی بیرون بخزند و رگ غیرتی بجنبانند و یا اگر به قدر شیرزنان شجاع و مقاوم غزه مردانگی ندارند حداقل مانع ملت های غیور و مسلمان خویش نشوند و حلقه محاصره را بر ملت ستم دیده غزه تنگ تر ننمایند تا با اتحاد امت اسلام ، بساط ظالمین در جهان برچیده شود. ان شاء الله